Page 87 - alllllll
P. 87
بـه مـا نیـم سـاعت وقـت داده بودنـد کـه ایـن خانـه تاریخـی را ببینیـم.
زمـان کـم بـود و گوشــه ایـن عمــارت ،تماشـایی بـود و میخواسـتیم
عکـس بگیریـم.
جوانانـی کـه کاپشـن تهـران دوس تداشـتنی را پوشـیده بودنـد گفتنـد
بایـد برگردیـم.
یکـی از دوسـتان گفـت اینجـا بـه خیابـان فردوسـی نزدیکتـر اسـت.
بــه آقــای راننــده پیشــنهاد بدهیــد بیاینــد در خیابــان مجــاور .جــوان
گفـت اتوبــوس در میــدان توپخانــه منتظــر شماســت.
درراه برگشــت از لالــهزار یکــی دیگــر از همراهــان از روزگار رونــق
نمای شخان ههـای نصـر و پـارس یـا گرانـد سـینما برایمـان گفـت و ایـن
سـؤال در ذهنـم پررنـگ شـد کـه اگـر قـرار بـوده مسـیر خیابـان لالـ هزار
را طـی کنیـم ،چـرا یـک لیـدر بـرای معرفـی ایـن خیابـان پـر داسـتان،
همـراه تـور نیامـده؟
ســاعت یــک بعدازظهــر در اتوبــوس ســاندوی چهای ناهــار را دادنــد و
گفتنــد کــه برنامــه بــه پایــان رســیده و بایــد بــه مبــدأ برگردیــم.
در مســیر برگشــت بــه خیابــان میردامــاد بــا هــم از ایــن دو بازدیــد
حـرف زدیـم .ه مسـفران معتقـد بودنـد کـه دو مـکان خـوب بودنـد امـا
دسـتکم یـک دیدنـی دیگـر تهـران را م یتوانسـتیم ببینیـم .دوسـتی
گفـت کاش از تلویزیـون اتوبـوس کلیپـی در مـورد تهـران دوستداشـتنی
پخش م یشـد و یک یـادگاری
از تهـران بـه شـرک تکنندگان
م یدادنــد .یکــی از همــکاران
گفــت کاش بشــود بــاز هــم
بـا ایـن تـور بـه نقـاط دیگـر
تهــران ســر بزنیــم .آ نیکــی
گفـت :بـه مـن خیلـی خـوش
گذشــت ،نــوروز کــه بشــود
اقواممــان را بــه دیــدن خانــه
اتحادیــه مــ یآورم.
بــه نقطــه مبــدأ کــه رســیدیم
هــوای تهــران ،پــاک و مطبــوع
شــده بــود ،بــه خــودم گفتــم
چقــدر ایــن تهــران را دوســت
دارم.