Page 53 - all 2
P. 53

‫مدیریــت بحــران بودیــم و امــورات جــاری را بررســی مــی کردیــم‪،‬‬

‫صـدای انفجا ‌رهـا چنـان شیشـه پنجـره هـا را لرزانـد کـه بیـا و ببیـن!‬

‫و احتمـالاً یـک پرسـش یکسـان در آن لحظـات تمـام ذهـن هـا را بـه‬

‫خـود مشـغول مـی کـرد؛ ایـن بـار کـدام یـک از هموطنانمـان به سـوی‬

                                ‫آسـمان پـر کشـیدند؟‬

‫در واقـع مـی تـوان روایـت زندگـی را از زاویـه دیگـری هـم واکاوی کـرد؛‬

‫اینکـه مـی گوینـد فاصلـه بیـن مـرگ و زندگـی از یـک تـار مـو نیـز‬

‫کمتـر اسـت‪ ،‬ادعایـی پربیـراه نیسـت؛ زمانـش کـه فـرار برسـد‪ ،‬آن را بـا‬

‫تمـام وجـود درک مـی کنیـم‪ .‬بـا ایـن توضیحـات‪ ،‬بـد نیسـت آن سـخن‬

‫مهـم و اساسـی بـزرگان را بـه یـاد آوریـم‪« :‬زندگـی را بـا جدیـت دنبـال‬

‫کنیـد امـا در عیـن حـال‪ ،‬بـه تاثیـرات عملکـرد خـود بـر دیگـران هـم‬

‫واقـف باشـید»؛ ایـن یعنـی بدهـکار نبـودن بـه خـود‪ ،‬بـه دیگـران‪ ،‬بـه‬

                                ‫زندگـی‪.‬‬

                      ‫بـه نظـرم اگـر یـک درس مهـم ولـو تکـراری‬

                      ‫بشــود از جنــگ ‪ 12‬روزه برداشــت کنیــم‬

‫به نظرم اگر یک درس‬    ‫(در مــورد زندگــی شــخصی خــود) ‪ ،‬ســر‬
    ‫مهم ولو تکراری‬    ‫فصـل آن همیـن موضـوع پیونـد انکارناپذیـر‬
    ‫بشود از جنگ ‪12‬‬    ‫زندگـی و مـرگ اسـت کـه اگـر ایـن مسـاله‬
                      ‫را بـه معنـای واقعـی کلمـه بـاور کنیـم‪ ،‬آن گاه‬
 ‫روزه برداشت کنیم ‪،‬‬   ‫حرکــت هــا و عملکردهایمــان هــم ســمت و‬
 ‫سر فصل آن همین‬
                            ‫ســوی درســت تــری پیــدا مــی کنــد‪.‬‬
      ‫موضوع پیوند‬     ‫آنچــه مــا در طــول مــدت زمــان عمرمــان‬
 ‫انکارناپذیر زندگی و‬

         ‫مرگ است‬

                      ‫م ‌یکاریــم‪ ،‬لاجــرم روزی برداشــت م ‌یکنیــم؛‬

‫خودمــان‪ ،‬فرزندانمــان‪ ،‬نزدیکانمــان‪ ،‬همکارانمــان و در برخــی مــوارد‬

‫کسـانی کـه شـاید نم ‌یشناسـیم و بـا آنهـا برخـورد نزدیـک و رودررو‬

‫نداشــته ایــم‪ ،‬از نــوع تفکــر و کارکــرد مــا اثــر م ‌یپذیرنــد‪.‬‬

‫فرصتـی کـه امـروز در اختیـار مـا اسـت‪ ،‬معلـوم نیسـت تـا چـه زمانـی‬

‫تمدیـد شـود‪ .‬درسـت مثـل همـان قضیـه ای کـه برایتـان نقـل کـردم؛‬

‫یکـی مثـل من و شـما تـا چنـد دقیقـه قبـل از اصابت موشـک دشـمن‪،‬‬

‫داشـت بـرای خـودش حـرف مـ ‌یزد‪ ،‬فکـر م ‌یکـرد‪ ،‬برنامـه م ‌یریخـت‬

‫و دو دو تـا چهارتـا مـی کـرد امـا در یـک لحظـه کـره خاکـی را بـه حال‬

‫خـود رهـا کـرد و بـا واقعیـت دنیـای ابـدی مواجـه شـد؛ بـه همیـن‬

‫سـرعت؛ بـه همیـن غافلگیـری؛ فقـط در یـک لحظـه!‬

‫بــه دنیــای کار بــاز گردیــم؛ شــرکت متــرو تهــران در ایــن روزهــای‬

‫شماره ‪ | 19‬تیر ماه | ‪51 | 1404‬‬
   48   49   50   51   52   53   54   55   56   57   58