Page 42 - all 2
P. 42

‫همدلی‬                     ‫‪40‬‬

‫| ماهــــــــنامه داخـــــــــــــلی‬
‫روابط عمومیهای شهرداری تهران‬
‫شمـــــــــاره ‪ | 19‬تیـــــــــر ماه | ‪1404‬‬

                               ‫ترکش نه یه جسم فلزی‪ ،‬یه جمله‌ست‪.‬‬
                          ‫می‌گه‪ :‬اینجا دیگه خط مقدم حساب می‌شه‪.‬‬

                                     ‫ساختمان شهرداری آسیب دید‪.‬‬
‫اتــاق شــهردار پــر از خــاک و شیشــه شد‪،‬درســت در لحظــه ایــی کــه‬

                            ‫پشــت میــز مشــغول امضــا اســناد بــود‪،‬‬
‫همـون جایـی کـه هـر روز تـوش بـرای پروژ‌ههـای شـهری برنام ‌هریـزی‬
‫می‌شـه‪ ،‬اون روز فقـط یـه مـکان خالـی بـا بـوی دود و صـدای انفجـار‬

                                                             ‫بو د ‪.‬‬
‫ولـی وسـط اون فشـار و بی‌ثباتـی‪ ،‬مـا یـه چیـز رو از یـاد نبردیـم‪ :‬مـردم‬

                                       ‫هنـوز دارن زندگـی م ‌یکنـن‪.‬‬
                                          ‫و ما روابط عمومی هستیم‪.‬‬

           ‫یعنی «صدای امید»‪ ،‬حتی اگه خودمون صدامون گرفته باشه‪.‬‬
              ‫همون روزا تصمیم گرفتیم دست به یه کار متفاوت بزنیم‪:‬‬
                                               ‫کمپین شهری غرور‪.‬‬
                                        ‫از دل حرف‌های خود دشمن‪.‬‬
                     ‫اون‌جایی که مقامات اسرائیل تو مصاحب ‌هها گفتن‪:‬‬
                                     ‫«ما در محاسبه اشتباه کردیم»‪،‬‬
                                          ‫«هیچ‌کجا در امان نیست»‪،‬‬
                                    ‫«ایران باهوش‌تر از تصور ما بود»‪.‬‬
                     ‫این جملات رو تبدیل کردیم به اکران‌های شهری‪.‬‬
                                                 ‫هم‌زمان با حملات‪.‬‬
                                       ‫نه بعدش‪ ،‬نه تو مراسم یادبود‪.‬‬

‫همـون لحظـ ‌های کـه مـردم هنـوز صداهـا رو می‌شـنیدن‪ ،‬مـا داشـتیم‬
   37   38   39   40   41   42   43   44   45   46   47