Page 41 - all 2
P. 41
منطقـه ۲۲تهـران تـوی جنـگ دوازده روزه بـا رژیـم
غاصــب صهیونیســتی ،از همــون روز اول تــا آخریــن
روز ،یکــی از نقاطــی بــود کــه مرتــب مــورد حملــه
قـرار گرفـت .اینـو دیگـه تحلی لگـر امنیتـی نگفـت،
گـزارش پهپـادی نگفـت ،مـا خودمـون بـا پوسـت و
چشـم و گوشـمون فهمیدیـم.
هر شب ،هر روز ،این منطقه درگیر بود.
نه یهبار ،نه دوتا.
پیوسته .با شدت و نزدیک و نزدیکتر...
اما یک روز خاص بود.
روزی کـه حملـه مسـتقیم ،تـوی روشـنترین سـاعت
روز ،از نزدیکـی کوههـای مشـرف بـه منطقـه انجـام
شد .
خـارج از سـاعت اداری بـود ،خیلـی از همکارهـا رفتـه
بو د ن .
ما چند نفر مونده بودیم .توی ساختمان مرکزی.
اولیـن مـوج حملـه کـه شـروع شـد ،صـدای انفجـار
ی هجــوری کوبیــد کــه انــگار دیــوار لرزیــد.
همهچیز فوری شد.
رفتیم توی حیاط.
کسـی دنبـال «دسـتورالعمل شـرایط بحـران» نبـود.
غریـزه ،سـرعت ،هوشـیاری.
هنـوز نف سهامـون منظـم نشـده بـود کـه نیمسـاعت منطقه ۲۲تهران
توی جنگ دوازده
بعـد ،موج دوم شـروع شـد. روزه با رژیم غاصب
صهیونیستی ،از
اینبار سنگینتر. همون روز اول تا
آخرین روز ،یکی از
انفجارهــای پشــت ســر هــم ،از بالادســت کــوه ،بــا نقاطی بود که مرتب
مورد حمله قرار
فاصلــهای نزدیــک. گرفت .اینو دیگه
تحلیلگر امنیتی
صــدای ســقوط ،صــداش نم یاومــد ،احساســش نگفت ،گزارش
پهپادی نگفت ،ما
میا و مــد . خودمون با پوست
و چشم و گوشمون
ی هجــور لــرزش ریــز تــو قفســه ســینهت م یپیچیــد فهمیدیم
کــه م یفهمیــدی “خیلــی نزدیکــه”.
ترک شهــا بــه ســمت منطقــه اومــدن .بعضــی بــه
دیـوار سـاختمون خـوردن ،بعضـی تـو حیـاط ریختن.
مــن بــا چشــم خــودم دیــدم ،بــا دســت خــودم
برداشــتم.
شماره | 19تیر ماه | 39 | 1404